دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
اغتشاش

حوزه/ شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات سیاسی در فضای رسانه‌ای در سال‌های اخیر افزایش یافته است. گمنامی، هزینه ندادن، امکان ایجاد شبکۀ گسترده تا سطح بین‌المللی از مهم‌ترین دلایلی است که معمولاً مورد اشاره قرار می‌گیرد و هر کدام به جنبه‌هایی از واقعیت اشاره دارند. اما در این یادداشت می‌خواهیم به عامل دیگری اشاره کنیم که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.

خبرگزاری حوزه | رشد فناوری‌های نوین اینترنت‌پایه بسیاری از مفاهیم از جمله جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات سیاسی را دچار تحولاتی کرده است و مختصات جدیدی برای آن‌ها رقم زده است که در این یادداشت تلاش می‌شود برخی از آن‌ها را بررسی کرده و علت رشد جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات سیاسی در فضای رسانه‌ای را تحلیل کنیم.

اصلی‌ترین هدفی که می‌توان برای اعتراضات سیاسی برشمرد، تأثیرگذاری است. متعلق این تأثیرگذاری می‌تواند شخصیت سیاسی، ساختار سیاسی، قانون و… باشد. در ساحت نظری، کنش‌گر اعتراض سیاسی فرد معترض قلمداد می‌شود و در جنبش اجتماعی گروه معترض. اما در عمل ما غالباً با اعتراضاتی مواجه هستیم که کنش‌گر آن‌ها گروه‌های معترض هستند. لذا می‌توان جنبش‌های اجتماعی را به عنوان مهم‌ترین کنش‌گران اعتراضات سیاسی معاصر مورد بررسی قرار داد. جنبش‌های اجتماعی با ظهور رسانه‌های نوین اینترنت‌پایه به مانند بسیاری دیگر از مفاهیم علوم اجتماعی دچار تحولات اساسی شدند. البته همه تحولاتی که منجر به ظهور جنبش‌های اجتماعی جدید شدند، وابسته به رسانه نبودند. در ادامه تلاش می‌شود برخی از مهم‌ترین تفاوت‌های جنبش‌های کلاسیک با جنبش‌های اجتماعی نوین مقایسه شود.

نقش رسانه‌های نوین در ایجاد تمایز میان جنبش‌های اجتماعی کلاسیک با جدید

جنبش‌های کلاسیک بیشتر جنبه اقتصادی داشتند و تشکیل آن‌ها ماهیت طبقاتی داشت. این در حالی است که جنبش‌های اجتماعی جدید به جای تمرکز بر طبقات اقتصادی، بر هویت جمعی تمرکز دارند و برای اهداف خود به ائتلاف‌هایی دست می‌زنند که متشکل از چند طبقۀ اقتصادی است. به بیان دقیق‌تر جنبش‌های اجتماعی جدید با سیاسی‌شدن هویت‌ها نضج می‌یابند و دایرۀ موضوعات آن‌ها از صرف اقتصاد فراتر می‌رود و مسائل جدیدی مانند فمینیسم، محیط زیست، حقوق بشر و غیره را دربر می‌گیرد. این ویژگی جدید جنبش‌های اجتماعی تا حد زیادی مدیون رسانه و به‌طور مشخص شبکه‌های اجتماعی است. شبکه‌های اجتماعی می‌توانند موضوعاتی را به‌صورت عام مطرح کنند که طبقات مختلف اقتصادی را دربرگیرد. ایجاد ائتلاف‌های گسترده حول موضوعات و ایجاد بستر گفت‌وگو برای اقناع طبقات مختلف اقتصادی برای پیوستن به یک جنبش اجتماعی اتکای بالایی به بسترهای نوینی دارد که رسانه در اختیار جنبش‌ها قرار داده است.

دایرۀ نفوذ و دربرگیرندگی جنبش‌های اجتماعی جدید از جنبش‌های کلاسیک بسیار موسع‌تر است. اگر جنبش‌های اجتماعی کلاسیک صرفاً در چهارچوب محلی، منطقه‌ای و نهایتاً ملّی بروز و ظهور داشتند، جنبش‌های اجتماعی جدید به واسطه جهانی شدن و ارتباطات گستردۀ بین‌المللی، وجه جهان‌شمول پیدا کرده است. البته این جهانی‌بودن به معنای نفی ابعاد ملّی تا محلی نیست بلکه به معنای ایجاد ظرفیت‌های جدیدی است که برای جنبش‌های اجتماعی فراهم شده است.

اقتضای جهان‌شمولی بودن یک جنبش اجتماعی توجه به موضوعات جهان‌شمول است. توضیح اینکه موضوعات محوری و دغدغه‌های اصلی که تشکیل‌دهندۀ جنبش‌های اجتماعی جدیدِ جهان‌شمول هستند، نمی‌توانند بر امور حساسیت‌برانگیز تکیه کنند بلکه باید به امور عرفی کلانی تأکید کنند که بتواند افراد بیشتری را در خود جای دهد. توجه به نوع انسان «انسانیت» و دشواری‌‎های مشترک نوع بشر، تروریسم، مسائل زیست‌محیطی از جملۀ این موارد هستند. در این راستا «هم‌زیستی» مهم‌ترین ارزشی است که میان ادیان، مذاهب، مکاتب، ایدئولوژی‌ها و غیره مورد تأکید قرار می‌گیرد. در این محور نیز رسانه آشکارا نقش محوری را ایفا می‌کند. به بیان دقیق‌تر باید گفت که رسانه عامل اصلی برای شکل‌گیری جهانی‌شدن و فشردگی زمان و مکان است و ارتباطات گستردۀ فراملی ابتنای بر فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی دارد که در شبکه‌های اجتماعی قابل رهگیری است.

در حالیکه جنبش‌های اجتماعی سنتی بر ارتباط صنفی و چهره به چهره و فیزیکی یا ارتباط مستقیم برای بسیج‌کنندگی و یارگیری متکی بودند، جنبش‌های اجتماعی جدید به دلایل مختلف مانند جهان‌شمولی، وابستگی شدیدی به رسانه‌های نسل نوین فناوری‌های ارتباطاتی و اطلاعاتی دارند و بسیج‌کنندگی از این طریق صورت می‌گیرد. نقش این عامل به حدی جدی است که حتی برخی جنبش‌های اجتماعی اساساً خود را در چهارچوب همان فضای مجازی ادامه می‌دهند و بروز و ظهور بیرونی یا خیابانی ندارند. در واقع رسانه‌های نوین به شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی مجازی دامن زده‌اند که در نوع خود پدیدۀ کاملاً جدیدی به حساب می‌آید و مواجهه با آن ابزارهای جدیدی را ایجاب می‌کند.

در حالیکه جنبش‌های سنتی غالباً با عنصر خشونت آمیخته بودند اما جنبش‌های اجتماعی جدید بیشتر وجه مسالمت‌آمیز دارند و اصلاحات را به انقلاب و اقدامات رادیکال ساختارشکنانه ترجیح می‌دهند. این امر نیز هرچند با رسانه تأثیر مستقیمی ندارد، اما با عنایت به اقتضائات رسانه‌ای صورت گرفته است. در رسانه برای حفظ وجه عمومی و یارگیری مؤثر و وسیع برای جنبش اجتماعی نمی‌توان از عنصر خشونت استفاده کرد. به بیان دقیق‌تر بازنمایی خشونت برای یک جنبش اجتماعی به عنوان نقطۀ ضعف به حساب می‌آید و می‌تواند به اصل جنبش ضربه وارد کند. لذا رهبران جنبش‌های اجتماعی دائماً به این موضوع توجه دارند که از خشونت به دور باشند و جنبش اجتماعی خود را دارای وجوه مسالمت‌آمیز معرفی و بازنمایی کنند.

یکی دیگر از ویژگی‌های مهم جنبش اجتماعی جدید خصلت شبکه‌ای و برقراری پیوند و ائتلاف بین بازیگران گروهی و غیردولتی است که در سطح جهانی عمل می‌کند. ویژگی خاص شبکه‌ای بودن این است که کمتر سلسله مراتبی می‌باشد و اغلب ساختاری باز، انعطاف‌پذیر و آمادۀ تغییر دارند. این در حالی است که در جنبش‌های کلاسیک ما با خصلت درون‌گروهی یا درون‌جنبشی مواجه بوده‌ایم که حداکثر می‌توانست بین‌جنبشی باشد و ساختار سلسله‌مراتبی، بسته و متصلب از ویژگی‌های بارز این جنبش‌ها بوده است. ما در شبکه با رهبر واحد مواجه نیستیم و هر کدام از اعضای شبکه توانایی اثربخشی بالایی دارند. تقلیل‌یافتۀ نقش رهبر در شبکه، راه‌گزین‌ها یا سوئیچرها هستند. راه‌گزینی در یک تعریف ساده به توانایی اتصال و اطمینان از همکاری شبکه‌های مختلف از طریق به اشتراک‌سپاری اهداف مشترک و ادغام منابع اطلاق می‌شود. قدرت شبکه‌سازی که مهم‌ترین شکل تولید قدرت در شبکه است، ابتنای اصلی خود را از راه‌گزین‌ها قرار داده است.

یکی دیگر از ویژگی‌های جنبش‌های اجتماعی جدید، این است که الزاماً سیاسی نیستند و نهادی که مورد اعتراض این جنبش‌ها قرار می‌گیرد، دولت نیست اما در جنبش‌های اجتماعی سنتی به واسطه طبقه‌ای بودن ساختار و اقتصادی بودن اهداف آن غالباً دولت موضوع و پیکان اعتراض‌های جنبش‌های اجتماعی بود؛ بنابراین تمایز روشنی در عمل میان جنبش‌های اجتماعی با اعتراضات سیاسی وجود نداشت. اما در دنیای جدید میان جنبش اجتماعی جدید و اعتراض سیاسی فاصله‌ای ایجاد شده است که این فاصله زمانی پُر می‌شود که دولت بخواهد یک طرف نزاع را بگیرد. مثال بارز برای این سنخ جنبش‌ها، جنبش‌های سبز (محیط زیستی) است که در اروپا شکل گرفته‌اند. در این جنبش‌ها، هدف اصلی اعتراض، صنایعی هستند که به آلودگی محیط‌ زیست دامن می‌زنند. دولت تا زمانی که از صنایع حمایت نکند، وارد بازی نشده است و جنبش‌های اجتماعی رنگ و بوی سیاسی به خود نگرفته‌اند.

بررسی علت رشد جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات سیاسی در رسانه‌ها

شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات سیاسی در فضای رسانه‌ای در سال‌های اخیر افزایش یافته است. گمنامی، هزینه ندادن، امکان ایجاد شبکۀ گسترده تا سطح بین‌المللی از مهم‌ترین دلایلی است که معمولاً مورد اشاره قرار می‌گیرد و هر کدام به جنبه‌هایی از واقعیت اشاره دارند. اما در این یادداشت می‌خواهیم به عامل دیگری اشاره کنیم که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.

رشد فناوری‌های نوین ارتباطاتی و اطلاعاتی منجر به ظهور شکل جدیدی از ارتباطات شده‌اند که عاملیت فرد در آن افزایش یافته است. اگر در گذشته ارتباطات به صورت یک‌طرفه برقرار می‌شد و ما با توده مخاطبانی مواجه بودیم که هم قدرت تأثیرگذاری بسیار پایینی داشتند (اگر نگوییم که اصلا قدرت نداشتند) و هم قدرت انتخاب اندکی برای آن‌ها وجود داشت، امروز با پدیده‌ای به نام «ارتباطات جمعی خودانگیز» مواجه هستیم که دقیقاً برعکس نوع سنتی خود است. از یک سو قدرت کنش‌گری بالایی برای فرد ایجاد شده است و از سوی دیگر به واسطۀ افزایش رسانه‌ها، قدرت انتخاب بالاتری برای افراد ایجاد شده است. به همین جهت ما دیگر با مخاطب روبرو نیستیم و کاربر جایگزین آن شده است. آنچه از این مطالب برای ما مفید است، اثبات این نکته است که تأثیرگذاری فرد به صورت چشم‌گیری افزایش یافته است.

نظریه‌پردازی مانند اولسون که جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات سیاسی را ذیل نظریه‌های کنش جمعی مورد بررسی قرار می‌دهد، به دو عامل برای مشارکت در جنبش اجتماعی یا اعتراض سیاسی که هدف آن حصول به یک کالای عمومی است، اشاره می‌کند: نخست انگیزش یا شدت تمایل به کالای عمومی و به تبع آن شرکت در جنبش اجتماعی و دوم میزان قابل‌ توجه بودن یا اثربخشی بودن مشارکت فرد. اولسون در ادامه اثربخشی را به دو بخش واقعی و ادراک‌شده تقسیم می‌کند و اشاره می‌کند که آنچه در مشارکت افراد مؤثر است، اثربخشی ادراک شده است.

بنابر آنچه در سطور بالاتر در خصوص ارتباط جمعی خودانگیز ذکر شد و آنچه اولسون درباره مشارکت در جنبش اجتماعی گفته است، می‌توان چنین نتیجه گرفت که فضای رسانه‌ای حس و ادراک اثربخشی افراد یا به تعبیر دقیق‌تر کاربران را افزایش داده است و بدین ترتیب ما شاهد افزایش جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات سیاسی مجازی هستیم که در بسیاری از آن‌ها حتی بروز خارجی رخ نمی‌دهد. این عامل زمانی تشدید می‌شود که افراد شرکت‌کننده در کنش جمعیِ جنبش اجتماعی، بیشتر باشد و بدین ترتیب تأثیرگذاری شخصی ادراک شده بیشتر می‌شود. لذا احتمال موفقیت بیشتری از جنبش می‌رود و هزینه‌های سرکوب و دیگر هزینه‌های مشارکت هم پایین می‌آید. به طور خلاصه می‌توان ادعا کرد که رسانه نقش کاتالیزور را در جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات سیاسی ایفا می‌کند و بر شدت (اعم از کمّی و کیفی) آن‌ها می‌افزاید.

منابع

۱. آپ، کارل دیتر. جنبش اجتماعی و اعتراض سیاسی؛ نظریه‌ها و رویکردها، ترجمه: عباسی، مجید. تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۴۰۰.

۲. کاستلز، مانوئل. قدرت ارتباطات (communication power) ویرایش دوم، ترجمه: بصیریان جهرمی، حسین. تهران: انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۹۸.

۳. سردارنیا، خلیل‌الله. اینترنت، جنبش‌های اجتماعی جدید و بسیج اعتراض‌ها، تهران: فصلنامه پژوهش‌های ارتباطی، سال شانزدهم، شماره ۴ (پیاپی ۶۰)، زمستان ۱۳۸۸.

۴. لوبون، گوستاو. روان‌شناسی توده‌ها، ترجمه: خواجوی‌ها، کیومرث. تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۱.

۵. Olson, M, ۱۹۸۲. The Logic Of Collective Action Cambridge, MA: Harvard University Press.

اندیشکده رهیافت

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • رضا IR ۱۲:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۶
    0 0
    به همه دلایل فوق باید این رسانه ها فیلتر و از دسترس مردم خارج شده تا موجب نگرانی مسئولین نشوند